تجربۀ تفکر

ساخت وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد(پژوهش زیر ناتمام است و نیز شتابزده)من در مطلبی مدعی شده بودم که «جدل» (دیالکتیک) در ارسطو (مشخصاً متن کتاب خطابۀ ارسطو) به معنی «منطق» به کار رفته است. بعد کنجکاو شدم ببینم مثلاً آقای ادیب سلطانی در ترجمۀ ارگانون به این مطلب اشاره کرده یا نه که دیدم اگر اشاره شده چندان دقیق نیست. او در بند 5-1-4 پیشگفتار خود (منطق ارسطو (ارگانون)؛ مؤسسۀ انتشارات نگاه؛ سوم؛ 1398) آورده است:"واژۀ «لوژیک»: logic در خود نوشته‌های ارسطو به این صورت و به این معنا وجود ندارد. نگریستۀ او در بیشتر موردها از λόγικ- [ستاک واژه]، «دیالکتیکی» یا به اصطلاح ما «دویچمگویانه» است. دربرابر، اصطلاح او برای منطق/ منطقی، ἀναλυτικ- [ستاک واژه] می‌باشد. با اینهمه مترجم در متن ارسطو بندرت به موردهایی برخورده که توانستنی است λόγικ- [ستاک واژه] به مفهومی نزدیک به «منطق-» به کار برده شده باشد؟در سده‌های میانه واژۀ «دیالکتیک» به معنای «منطق صوری» نیز به کار می‌رفته است و هرآینه چه‌بسا نیز به مفهوم «هنر یا تشنیک [= فن] بحث و جدل»"... . (دوقلابها [] از خود متن اند).حال من به چند نمونه از خود ارسطو و بعد کتاب مهم دیوگنس لائرتیوس توجه می‌دهم:ἐν τοῖς λόγοις ἐγένετο σκέψιν (مابعدالطبیعه، کتاب اول، فصل ششم، 987ب 32 به بعد)ترجمۀ تحت‌اللفظی من: بررسیِ در منطقها منشأداشته (اینجا «منطقها» معادل λόγοι است که جمع لوگوس است ولی معنیش کلام منطقی یا همان استدلال است)ترجمۀ شرف‌الدین خراسانی: «ناشی از پژوهش دربارۀ مفاهیم (یا تعاریف)» (دوکمان از خود متن است)ارسطو در سطر بعد این «بررسی منطقها» را «جدل» می‌خواند.ترجمه‌های دیگر این عبارت:inquiries in the region of definitory formulae (W. D. Ross، 1924): پژوهشهایی در ح تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 77 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1402 ساعت: 14:25

بسم الله الرحمن الرحیمطبق شواهد و ظواهر کیومرث پوراحمد، کارگردان نامدار ایرانی خودکشی کرده است.من به اصل این رویداد تلخ کاری ندارم و واردش نمی‌شوم اما انگیزه‌ام از نوشتن این چند خط، نوشته‌ای از دوستم سیدجواد نقوی (روزنامه‌نگار حوزهء اندیشه) است دارای اين مضمون کلیدی که انسان متجدد بدون داشتن پناهگاهی مانند بی‌بی قصه‌های مجید چاره‌ای جز ترک هستی ندارد.https://www.instagram.com/p/CqsXGnzIlCJ/?igshid=YmMyMTA2M2Y=در این متن بی‌بی نماد «سنت و اصالت» فرض شده و مجید نماد انسانی که در پی کشف عالم جدیدی (متجدد) است اما در لحظات استیصال و درماندگی، پناهگاه سنت با آغوش باز در انتظار اوست.من پیشتر در متنی اساسی، پرسشهایی اساسی از نسبت سنت و تجدد و به نحوی ماهوی‌تر از صورت‌بندی درست پرسش از نسبت سنت و تجدد طرح کرده بودم:http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/208من طبق این متن اصولا اینگونه طرح بحث و صورت‌بندی قضیه را نادرست و منحرف از حقیقت می‌دانم.اتفاقاً در همان متن سیدجواد نقوی هم تعبیر «سنت بی‌خاصیت» به کار رفته بود ولی نه در معنای سنت اصالةً بی‌خاصیت بلکه سنت بی‌خاصیت‌شده یا در جدال با ارزش‌های تجدد از خاصیت افتاده (این تعبیر را بنا به رسم‌خطی که از استاد ضیاءشهابی آموخته ام اینگونه نیز می‌توانستم نوشت: سنتِ‌درجدال‌باارزش‌هایِ‌تجددازخاصیت‌افتاده یا سنتِ درجدال‌باارزش‌هایِ تجدد ازخاصیت‌افتاده).به هر حال من همچنان شک دارم که حتی خود قصه‌های مجید هم علی‌رغم حس عمومی نسبت به آن و اظهار نظر افرادی چون مرحوم سیدمرتضی آوینی (که ۲۰ فروردین، سالگرد درگذشت شهادت‌گون ایشان هم هست) نماینده خوبی برای همان «سنت» محل نزاع هم بوده باشد.ما در این مجموعه چقدر اسلام دیدیم؟ چقدر روضه‌های خانگی که زمانی تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:21

به نام خداوند جان و خردامشب باز فرصتی کوتاه دست داد تا سری به برخی از انبوه کتابها و منابع زبانشناسی حوزۀ زبانهای آفروآسیایی (حامی-سامی) بزنم و جز حسرت و شگفتی چیزی نصیبم نشد. انبوهی مطالعات در حوزۀ کتاب مقدس (تورات و ضمایمش و اناجیل و ضمایمشان) و اصل و منشأ و دلالت داستانهای آن هم وجود دارد که می‌شود در دست مطالعه گرفت و من فرصتش را ندارم.آیا بدون نظر انداختن و پیش چشم داشتن این همه می‌شود فهمی درست از زبان و داستانهای قرآن داشت؟یک نکتۀ ساده را مطرح می‌کنم. تا پیش از طبع و نشر پژوهشهای عمدةً اروپایی دربارۀ آیین مندائی (صابئان اصیل)، چیزهایی که در تفاسیر قرآن پیشاسدۀ بیستم دربارۀ آنها بود جز مشتی انحرافات و اغلاط و خلطها نبود. تازه پس از این طبع و نشرهاست که مندائیان اصیل در ناحیۀ خوزستان و عراق شناسایی شدند و مفسران کم کم پی بردند با پیروان یک آیین الهی اهل کتاب و دارای فقه سروکار دارند و نه ستاره‌پرستانی کافر و ملحد (بسنجید با مناظرۀ حضرت امام علی بن موسی با عمران صابی= صابئی) و به همین علت است که در آیات 69 مائده و 17 حج در زمرۀ اهل کتاب قرار گرفته اند.به نظر من تفسیر قرآن بدون شناخت دست کم منابع مهم واژه‌شناسی زبانهای سامی و گاه غیرسامی و مطالعات اخیر کتاب مقدس دیگر کاملاً غیرعلمی و حتی کارهای کسانی چون مرحوم حسن مصطفوی (نویسندۀ کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم) نیز به هیچ وجه بسنده نیست.چند مثال می‌آورم. پرسش از نسبت دو شاخۀ مهم سامیان یعنی یهود (فرزندان اسحاق) و عرب (فرزندان اسماعیل) با هم که طبق قرآن در حضرت ابراهیم متحد بودند زمانی پرسشی بسیار دردسرساز شده بود چون کمتر نشانه‌ای از حضور حضرت ابراهیم در منطقۀ حجاز که اسلام مدعی است ساخت بنای کعبه کار او بوده است یافت تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:21